لنا وفایی: مهاجرت پیاده به ایران

لنا وفایی

با دوستات به اشتراک بذار!

فهرست مطالب

به تحریر الهام بهمن پور

بسیاری از ما تصوری از گشت و گذار و لذت بردن روزانه از محیط شهری را نداریم؛ صبح برای کار از منزل خارج می شویم و پس از اتمام کار، به خانه برمیگردیم. شاید در آخر هفته ها یا ایام تعطیل، گشتی در برخی از نقاط دیدنی شهر یا پارک ها بزنیم؛ اما تا به حال به اندازه یک توریست، عطشی برای دیدن شهرتان داشته اید؟ از معماری خانه های معمولی در هر کوچه و پس کوچه ای به وجد آمده اید؟ چقدر از نقاط دیدنی شهرتان را می شناسید؟ همان بخش هایی که در دسته آثار باستانی و مشهور است یا اینکه، می دانید در خیابان ها و کوچه های شهری، هنوز نقاط زیادی برای کشف کردن وجود دارد؟ لنا وفایی، کارآفرینی است که متفاوت از بقیه فکر می کند. او در شبکه “پیاده” تصویر دیگری از تهران را به اهالی این شهر ارائه می دهد؛ تصویری که درصد بالایی از تهرانی‌ها، روزانه بی توجه از کنار آن رد می شدند. در این مقاله، با گردآوری مصاحبه های این کارآفرین با خبرگزاری ها و سایت های مختلف، نگاهی کوتاه به زندگی لنا و چگونگی راه اندازی شبکه پیاده خواهیم داشت.

لنا وفایی کیست؟

لنا وفایی یک کارآفرین زن ایرانی و موسس شبکه پیاده است. لنا در سال 1367 در تهران به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را در ایران گذراند و برای طی دوره لیسانس مهندسی ژئوتکنیک، رهسپار کشور کانادا شد. پس از پایان تحصیلات لیسانس، لنا در رشته مهندسی معماری و شهرسازی در دانشگاه پرت (Pratt Institute) نیویورک مشغول به تحصیل شد اما پس از مدتی و در تابستان 1393، تحصیلات خود را رها کرد و به سرزمین مادری بازگشت. هدف او از این تصمیم، راه اندازی یک سرویس خدماتی برای تغییر رابطه شهر و شهروندان بود. در نهایت، شبکه پیاده به عنوان نتیجه نهایی کار، عرضه شد و در مدت کوتاهی توانست جایگاه بسیار خوبی را در میان مردم به دست آورد.

ایده شکل گیری پیاده

به گفته لنا وفایی، او همیشه و از نوجوانی به تحصیل در رشته معماری علاقمند بوده است. دلیل این علاقه نیز، امکان خلق یک فضای نو در این رشته است؛ فضایی که می تواند یک اتاق، یک خانه یا حتی یک شهر باشد. اگرچه تا پیش از سفر او به کانادا برای گذراندن دوره لیسانس، آزادی‌های چندان زیادی برای گشت و گذار در تهران برای او وجود نداشت؛ اما با ورود به کانادا و استفاده از برنامه های ویژه دانشجویان در دانشگاه محل تحصیل خود، لنا توانست دریچه ای جدید را برای خود باز کند.

او از این سفرها به عنوان نقطه عطف زندگی خود برای ورود به مسیر فعلی یاد می کند و می گوید که به وسیله تعامل ایجاد شده با هر یک از شهرهایی که در آن زمان به آنها سفر می کرده است، توانسته تصمیم خود را برای برقراری بیشتر ارتباط با شهرها، به ویژه پس از تصمیم به بازگشت به ایران، بگیرد.

مصاحبه با لنا وفایی

ادامه روند شروع کار پیاده، در قالب بخشی از مصاحبه لنا وفایی با کانال تک شاخ در آپارات و هفته نامه شنبه مگ ذکر شده است و می توانید با کلیک بر روی نام هر یک از این دو، این مصاحبه ها را به صورت کامل دنبال کنید.

لنا وفایی

در طی اقامت و گشت گذار خود در شهرهای مختلف، آیا با کسب و کار، برنامه یا سرویس مشابه اپلیکیشن پیاده روبرو شدید؟

زمانی که برای تحصیل در دوره فوق لیسانس به نیویورک رفته بودم، اپلیکیشنی متعلق به روزنامه نیویورک تایمز در اپ استور وجود داشت که مانند تمامی سرویس های مبتنی بر لوکیشن عمل می کرد. در این برنامه، منتقدان نیویورک تایمز، تمامی لوکیشن های موجود در شهر نیویورک را بر مبنای سلیقه خود، امتیاز دهی می کردند. اگرچه توضیحات ارائه شده از سوی این منتقدان برای هر مکان بسیار ساده بود اما با مراجعه به هر یک از آنها، می توانستی ببینید که چقدر مکان ها را خوب ارزیابی کرده بودند و همین موضوع، باعث شکل گیری اعتمادی میان من و این برنامه شد و هر مکانی را که معرفی می کرد، اطمینان داشتم که از هر لحاظ خوب است.

شما برای تحصیل در رشته مورد علاقه خود به نیویورک رفته بودید، چرا این رشته را تمام نکردید و به عنوان متخصص به ایران برنگشید؟

من از 16 سالگی به این رشته علاقمند بودم اما چیزی که بیش از این رشته برای من حائز اهمیت بود، بازگشت به ایران و خدمت به جامعه ای بود که به آن احساس تعلق داشتم. در ایران، معماران معاصر بسیار بزرگی وجود دارند اما با این حال، مردم تعاملی با شهرشان ندارند. همیشه می گوییم نیویورک یا تورنتو شهرهای جذابی هستند اما آیا تا به حال به این موضوع فکر کردیم که تهران هم همین پتانسیل ها را دارد؟ پس چرا این ارتباط بین شهر تهران و مردم شکل نمی گیرد؟ من به عنوان لنا وفایی مهندس معمار، نمی توانستم تغییری در معماری شهری ایجاد کنم اما می توانستم در تعامل مردم با شهر، نقش مهمی داشته باشم. از آنجا بود که ایده پیاده سازی این اپلیشکن و راه اندازی کسب و کاری برای ایجاد تعامل بین مردم و شهر تهران در ذهنم شکل گرفت اما نمی توانستم 2 سال دیگر در آمریکا بمانم و بعد از اتمام تحصیلات به ایران برگردم چون فرصتم برای ایجاد چنین کاری از بین می رفت.

شهر تهران، به عنوان شهری که در اپلیکیشن پیاده بر روی آن تمرکز دارید، چقدر مناسب پیاده روی است؟

ما اسم این اپلیکیشن را از روی یک شیطنت انتخاب کردیم؛ در واقع، شهر تهران چندان برای پیاده روی مناسب نیست و ما در این اپلیکیشن این باور را به مخاطب می دهیم که شما می توانی بر روی یک چیزی که محال هستند اما امکان انجام شدن آنها وجود دارد، تمرکز کنی. تهران شهر پیاده محوری نیست اما با این حال سعی کردیم این امکان را هم برای مخاطب ایجاد کنیم. در برنامه پیاده، بیشتر مسیرها از مرکز شهر عبور می کنند و می توانند برای تعطیلات عید، بسیار کارآمد باشد. در واقع، دلیل انتخاب اسم برنامه هم همین بود؛ با پیاده روی، امکان تعامل با شهر و لذت بردن از آن یا کنجکاوی برای کشف محیط اطراف، بسیار بیشتر خواهد بود.

مقداری در مورد برنامه پیاده توضیح می دهید؟ اینکه در ابتدا چند نفر بودید و الان چه تعداد کارمند در این استارتاپ مشغول به کار هستند و همچنین سرمایه گذاری اولیه راه اندازی آن توسط چه کسی تامین شد؟

اپلیکیشن پیاده در حال حاضر توسط یک تیم 35 نفره اداره می شود که در قالب بخش های مختلف مارکتینگ، پشتیبانی، فنی و مدیریت پلتفرم مشغول به کار هستند. در ابتدای مسیر، این استارتاپ به صورت جمع های 3-1 نفره و با سرمایه گذاری خانوادگی شروع به کار کرد در واقع فقط استارتاپ لنا وفایی و دو سه نفر از دوستانم بود و به مرور زمان رشد پیدا کردیم. در سال 1399 هم، یک سرمایه گذاری شخصی از جانب حسام آرمندهی (موسس کافه بازار و مجموعه هزاردستان) وارد مجموعه شد و هم اکنون نیز در حال جذب سرمایه گذار هستیم.

لنا وفایی

برنامه شما برای درآمد زایی از این استارتاپ چگونه رقم خورد؟

در همان اوایل کار، برنامه ما برای درآمدزایی، بر روی تبلیغات متمرکز بود. پس از مدتی، مسیر کاری استارتاپ به سمت جذب بیشتر کاربران کشیده شد که همین امر، هزینه کار را به شدت افزایش داد؛ در نتیجه مجدد به سمت تبلیغات رفتیم اما با مطالعات بیشتر، دیدیم که این کار نه از لحاظ درآمد پاسخگوی نیازهای ما خواهد بود و نه از لحاظ کاری، قابل اطمینان بود چون وظیفه استارتاپ ما، معرفی مکان های با کیفیت در تهران بود و نمی توانستیم بر روی سطح کیفیت تبلیغات، تضمین صد درصد داشته باشیم و این مطابق چیزی که در استارتاپ لنا وفایی تعریف شده بود، نبود. بنابراین به سراغ گزینه های دیگری رفتیم و سعی کردیم از افرادی با مهارت های متناسب با نوع فعالیت ما، برای تعامل با کاربر و ایجاد تورهای شهری استفاده کنیم.

چقدر بازار هدف شما در “پیاده” بزرگ است یا به عبارت دیگر، تا چه میزان افراد حاضرند هزینه ای را برای شرکت در دوره آموزشی یا تورهای تفریحی استارتاپ لنا وفایی بپردازند؟

بخشی از تمرکز اپلیکیشن پیاده، بر روی موضوع تفریح است. در تهران و 25 استان دیگر در کشور، در هر ماه نزدیک به 1 میلیارد تومان هزینه تفریح می شود. ما تصمیم داشتیم علاوه بر گزینه های موجود در این تفریحات که عمدتا شامل خوراکی، سینما، تئاتر و… است، موارد دیگری نیز توسط افراد ارائه دهنده تامین شود و در اختیار کاربر قرار گیرد. مواردی که از بخش های خصوصی، نیمه خصوصی یا حتی بخش های عمومی شهری مانند خیابان، پارک و… تامین می شوند اگرچه احتمال اینکه کسی با شهر آن هم شهری مانند تهران ارتباط برقرار کند پایین است و خطرهای زیادی در این محیط وجود دارد اما با این حال، با تمرکز بر روی حوزه تفریح، تلاش کردیم تا کاربران بیشتری را به سمت این اپلیکیشن جذب کنیم.

«ما چند موضوع را ثابت کردیم اول اینکه شاید در ابتدا همه فکر می‌ کردند که جمع نمی‌ تواند کاری برای بهبود زندگی شهری و ساختن تجربه خوب برای خود و دیگران در تهران انجام دهد. دوم اینکه اکثرا فکر می‌ کردند نمی‌ توان از فرهنگ و هنر و دغدغه‌های اجتماعی درآمدزایی کرد که ما خلاف این‌ها را ثابت کرده‌ایم. در انتها با تمرکز بر روی اهداف خود و نگاه کردن به درآمدزایی به عنوان یک دستاورد مهم، توانستیم پایه‌ های کسب و کارمان را مستحکم کنیم و فعالیتی پایدارتر را پیش ببریم.»

لنا وفایی

از بین زنان بنیانگذار در اکوسیستم، کدام را پیگیری می‌ کنید؟

نازنین دانشور را پیگیری می ‌کنم و از بیرون که کسب ‌وکارش را می ‌بینم، توانایی‌ اش در ایجاد روابط عمومی و ارتباطی که ساخته برایم جذاب است و همیشه به ‌عنوان یک الگو به او نگاه می‌ کنم. تبسم لطیفی و کسب ‌وکارش را هم می ‌شناسم، اما همان ‌طور که می دانیم، هنوز تعداد خانم‌ های بنیانگذار خیلی کم است. گلرخ بحری، بنیانگذار نیک ‌پرینت را نیز می ‌شناسم.

هر گاه خود بنیانگذار توسعه فردی بالایی داشته باشد، کسب ‌وکارش یا موفق شده است یا حتما موفق می ‌شود. این حرف را قبول دارید؟ و اینکه خودتان الان چه چیزهایی را نمی‌دانید که فکر می‌ کنید باید برای یادگیری ‌شان وقت صرف کنید؟

من هم قبول دارم، چون توسعه فردی پیش ‌زمینه توسعه کار است. من چیزهای زیادی را یا اصلا نمی ‌دانم یا کامل نمی‌ دانم. به‌ ویژه در روابط اجتماعی که قبلا به خاطر جدی ‌‌بودن زیادم، کمتر در این زمینه موفق بوده‌ام. حتی این ویژگی در برقراری ارتباط با کارمندان نیز، من را دچار چالش کرده بود که سعی کردم این مشکل را حل کنم.

در “جمع‌ بودن” نیز خوشایند من نبوده اما به خاطر موقعیتم در کسب ‌و کار باید این توانایی را در خودم تقویت کنم. همچنین به‌ عنوان لنا وفایی بنیانگذار استارتاپ پیاده، خیلی بلد نیستم از کسب ‌و کارم تعریف و تمجید کنم و همیشه با فروتنی برخورد می‌ کنم که سیاست خوبی نیست. بنابراین باید این جنبه را هم تصحیح کنم و کسب‌ و کارم را قوی‌تر معرفی کنم. در امور مدیریتی و مذاکرات هم باید قوی‌تر شوم. در کل به نظرم یادگیری انتهایی ندارد و همیشه باید یاد گرفت.

این مقاله، با گردآوری مصاحبه های لنا وفایی، کارآفرین و موسس شبکه پیاده با سایت ها و خبرگزاری های مختلف در واحد تولید محتوای دیجیتال مارکتینگ زایت نوشته شده است. بدینوسیله از تمامی عزیزانی که در ایجاد این مقاله کمک کرده‌اند تشکر می‌کنیم.

به تحریر الهام بهمن پور

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سایر مطالب

مشاوره سریع با تکمیل فرم زیر